مبدأ این فرآیند شناسائی به سطوح پائین‌تر حیات می‌رسد. به عنوان مثال رده‌های اسفنج که قرابت وراثتی دارند اگر در کنار یکدیگر قرار داده شوند تمایل دارند در جهت همدیگر رشد کرده و بصورت یک توده بزرگ درهم آمیزند و برعکس رده‌های بدون قرابت وراثتی، سلولهایی را که به یکدیگر نزدیک می‌شوند تخریب و منطقه دافعه بین کلونی‌ها را باقی می‌گذراند.

این فرآیند‌های شناسایی شامل مولکول‌های سطحی است که قادرند به طور اختصاصی به مولکول‌های سطح مولکول‌های دیگر اتصال یابند. اساس پاسخ‌های پیچیده سیستم ایمنی بدن به عوامل غیر خودی، توانایی مولکول پروتئینی است که بطور اختصاصی قادر است ساختمانهای خاصی را بر مولکول دیگر شناسایی و با آن پیوند یابد.

بطور کلی واژه ایمنی به تمام مکانیسم‌ها و یا فرآیندهایی اطلاق می‌گردد که جهت محافظت در مقابل عوامل محیطی بیگانه بدن از آن مکانیسم ها استفاده می‌کند. این عوامل طیف وسیعی را شامل می‌شوند. بعنوان مثال میکرو ارگانیسمها، فرآورده‌های غذایی، مواد شیمیایی، داروها، گرده‌های گیاهی، مو و پرز حیوانات همگی برای بدن بیگانه محسوب می‌شوند. ایمنی می‌تواند ذاتی یا اکتسابی باشد. ایمنی ذاتی شامل فرآیندها و عناصری است که شخص با آنها به دنیا می‌آید و این عناصر همواره بدون آمادگی قبلی جهت محافظت فرد در مبارزه با تهاجم خارجی حضور دارند. این عناصر بطور کلی شامل: سطوح بدن و اجزای داخل بدن می‌باشند. سطوح بدن مثل پوست و غشاهای مخاطی بدن و واکنش عطسه و سرفه که در برابر عوامل محیطی سد مؤثری ایجاد می‌کنند. عناصر داخلی متعددی نیز نمایانگر ایمنی ذاتی هستند. از جمله تب و یک سری مواد ترشح شده از گلبولهای سفید (لکوسیتها) مثل انترفرون و هم چنین یک سری از پروتئین‌های موجود در سرم مثل آلفا و بتا لیزین، آنزیم لیزوزیم و مواد متعدد دیگر که از حوصله این بحث خارج است.

 سرآغاز زندگی دفاعی پستانداران از جمله انسان با بهره‌گیری از ایمنی‌های مادری و نیز با استفاده از واکنشهای ایمنی به سبب برخورد با عوامل خارجی است.

در نخستین روزهای بعد از زایمان، شیر مادران را که بنام آغوز می‌شناسیم سرشار از عوامل ایمنی مادری است و گرچه نوزاد در مرحله تولد مواد مخلتف دفاعی بخصوص ایمونوگلوبولین مادری را با خود بدنیا می‌آورد، اما با اولین برخورد با محرک خارجی عکس‌العمل‌های ایمنی اکتسابی فعال و متناسب شروع می‌گردد.

تحقیقات و پیدایش رشته ایمونولوژی در چند ده سال اخیر آنچنان درخشنده و چشمگیر خودنمایی کرد و پیشرفت نمود که اگر شاخه‌ای برومند و گسترده از علوم پزشکی نمی‌بود، چنین تصورمی‌شد که خود بنیانی علمی و تنومند همپایه کلیه علوم پزشکی است. در هر حال این شاخه بزرگ و عمده پزشکی آنچنان ارتباط و همبستگی پر اهمیتی با دیگر رشته‌ها و شاخه‌های پزشکی دارد که به یقین هیچیک از  متخصصین از علوم پزشکی بی‌نیاز از این دانش فراگیر نمی‌تواند باشند. واژه ایمنی از کلمه لاتین Immunitas به معنای مصونیت سیاسی و اجتماعی گرفته شده است. که در رم باستان به سناتورهای رومی در دوره نمایندگی آنها اعطا می‌شد. از روزگاران دور، واژه ایمنی را برای مصونیت از ابتلا به بیماری، بخصوص بیماریهای عفونی بکار می‌بردند. مجموعه سلولها و مولکول‌هایی را که باعث ایجاد مصونیت می‌شوند سیستم ایمنی و پاسخ هم‌آهنگ و کامل آن را به مواد بیگانه پاسخ ایمنی‌می‌گویند. امروزه علم ایمنی‌شناسی را در یک جمله: توانایی تشخیص و تمایز خودی از بیگانه تعریف می‌نمایند. در پاسخ ایمنی به هر ماده و یا  مولکول بیگانه، ساخت و کارهای مصونیت بخش متعدد و متنوعی وجود دارند. بسیاری از این اعمال فرد را در مقابل عفونتهای گوناگون محافظت می‌نماید و درشرایط خاص باعث آسیب بافتی و درنهایت بروز بیماری می‌گردند. بنابراین مفهوم جامع و نوین ایمنی عبارتست از واکنش بدن به مواد خارجی از قبیل میکروب‌ها، مولکول‌های پروتئینی و پلی‌ساکاریدی درشت، بدون در نظر گرفتن پیامد فیزیولوژیک و آسیب‌شناسی آن می‌باشد. با این تعریف ایمونولوژی بررسی تجربی پدیده ایمنی در مفهوم گسترده‌تر آن یعنی تفسیر وقایع سلولی و مولکولی بعد از مواجه شدن بدن با میکروبها و یا مولکولهای درشت بیگانه است.

ولی در پشت این تعاریف به ظاهر ساده دریایی از شگفتیها نهفته است که هر صاحب شعوری را به خضوع در پیشگاه آفریدگار بلند مرتبه و تلاش در هر چه بیشتر شناختن خود به عنوان مقدمه‌ای برای رسیدن به مقام قرب الهی و به نحوی گام زدن در راه معنویت و سلوک الی ا… وا می‌دارد. در عین حال این فکر متبادر می‌شود که در عالم معنا هم باید چنین قوانینی حکمفرما باشد. زیرا در جسم که نازلترین درجه وجودی انسان است به میزان زیادی مکانیسم‌های پیچیده ایمونولوژیک وجود دارد تا جسم انسان را در برابر تهاجم اجسام بیگانه (دشمن) مصون و محفوظ بدارد. پس باید در عالم معنا که در واقع در برگیرنده بعد روحانی ماست نیز چنین قوانین متشابهی وجود داشته باشد، تا آن بعد عالی‌تر روحانی ما نیز از گزند آفت‌ها و خطاها مصون بوده و ایمنی برایش فراهم آید. که هدف از خلقت انسان هم همین است. از آنجا که انسان به عنوان اشرف مخلوقات بر روی زمین موجودی است که دارای دو بعد جسمانی و روحانی می‌باشد. پس برای محافظت از هر یک از این دو بعد وجودی خود طبیعتاً نیاز به دو سیستم دفاعی دارد. در عین‌حال که ظاهراً از هم مجزا می‌باشند در حقیقت با مشارکت یکدیگر برای امنیت و سلامت جسم و جان انسان هر دو سیستم مورد نیاز ما می‌باشد. امنیت برای بعد جسمانی در حیطه علم ایمونولوژی بررسی می‌شود و آرامش جان در بعد روحانی با کسب ایمان حاصل می‌شود.

سیستم ایمنی بعد جسمانی، امنیت بعد روحانی ایمان

اغلب مورخین معرفی مفهوم ایمنی را برای اولین بار به تاسیدیدس (5 قرن قبل از میلاد) نسبت می‌دهند. این واژه را برای عفونتی که طاعون می‌نامید بکار گرفت. شاید با طاعون خیاری که امروز ما می‌شناسیم فرق داشته باشد. شاهد این مدعا رسم چینیان باستان در وادار کردن کودکان به استنشاق پودر زخم‌های پوستی بیماران بهبودی یافته از آبله است، ولی اگر کتاب تاریخ ایمونولوژی را از آغاز ورق بزنیم خواهیم دید که از حدود یک هزار سال قبل از تولد حضرت عیسی مسیح علیه السلام ایمونولوژی توسط ایرانی‌ها و چینی‌ها شناخته شده بود. این اقوام از مایع و پوسته زخم‌های آبله بیماران، برای مصون‌سازی افراد سالم استفاده می‌کردند.

این عمل واریلاسیون Varilation  به معنی آبله‌کوبی نام دارد. که خطراتی هم در پی داشت و گاهی آبله خطرناک و کشنده در شخص سالم ایجاد می‌کرد. در سال 1798 یک پزشک انگلیسی به نام ادوارد جنر متوجه شد که خانم‌های دهاتی که از پستان گاوهای مبتلا به آبله گاوی، شیر می‌دوشند اگر چه دستهایشان ابتدا زخم می‌شد ولی بعداً این افراد در مقابله با بیماری آبله انسانی مصون هستند. این پزشک بطور تجربی با تزریق زخم‌های آبله گاوی به انسان اولین بار بطور عملی در انسان علیه یک بیماری ایجاد مصونیت کرد و نام خود را در تاریخ علم پزشکی به یادگار گذاشت. جنر نام این عمل را واکسیناسیون نامید، چون کلمه ماده گاو در لاتین واکسا نامیده می‌شود. مقاله تاریخی جنر درباره واکسیناسیون در همان سال انتشار یافت و روش او برای ایجاد مصونیت در برابر بیماریهای عفونی مورد پذیرش عمومی قرار گرفت. گویاترین سند برای اهمیت و پیشرفت ایمونولوژی اعلامیه سال 1980 سازمان بهداشت جهانی (W.H.O) در مورد ریشه‌کنی آبله می‌باشد. آبله اولین بیماری عفونی است که با انجام واکسیناسیون از جهان ریشه کن شد. طی سی سال گذشته درک ما از سیستم ایمنی و فعالیتهای آن بطور فزاینده‌ای گسترش یافته است. پیشرفت روشهای کشت سلولی، روش شناسایی نو ترکیبیDNA و بیوشیمی پروتئین‌ها، ایمونولوژی را از یک علم توصیفی به علمی تبدیل نموده است که بر پایه آن می‌توان پدیده‌های گوناگون ایمنی را بصورت مرتبط با یکدیگر ارزیابی نمود و سپس بر اساس روندهای بیوشیمیایی و ساختاری بطور دقیق تفسیر نمود.

استفاده از روشهای ایمنی‌سنجی که امروز بدون تردید مبنای دقیق‌ترین روشهای اندازه‌گیری کمی و بررسی کیفی در آزمایشگاه‌های علوم زیستی می‌باشد، علم ایمنی‌شناسی را یکی از بارزترین شاخه‌های علوم پایه قرار داده است که قلمرو بس وسیع دارد، بطوریکه بصورت بزرگراه اصلی تحقیقات درآمده است. با استفاده از آن متدها، شناخت بسیاری از نایافته‌های بشر در عرصه بیولوژی، امکان پذیر گردیده است و در نهایت در عرصه تولید نیز راه‌کارهای جدید پیشگیری، تشخیص و درمان را در پیش روی پژوهشگران قرار داده است. قبل از بیان و تشریح ایمونولوژی مدرن لازم است تاریخچه و نظر دانشمندان ایران و اسلام را در مورد ایمنی‌شناسی بدانیم:

محمدبن زکریای رازی را پدر طب تجربی می‌دانند. اولین کسی است که در مورد زکام یونجه‌ای یا آلرژی بهاره رساله نوشته است. رازی از چهره‌های برجسته علمی و جهانی روزگار خویش بود که متأسفانه شخصیت کم‌نظیر این دانشمند اسلامی در درون ابرهای تعصب‌آمیز اروپائیان پنهان شده است. تنها دانشمندی که از رازی در کتاب خود به نیکی یاد می‌کند پرفسور ویلیام بال استاد ایمونولوژی انستیتو ملی آلرژی و بیماریهای عفونی آمریکاست. او در کتاب ارزشمند ایمونولوژی خود(چاپ چهارم) چنین می‌نویسد: در قرن دهم میلادی اولین فردی که شرح کلینیکی روشنی از آبله بیان کرد پزشک عالم ایرانی، رازی بود، که برای اولین بار موفق شد بین آبله، سرخک و سایر بیماریهایی که بثورات جلدی داشتند، تشخیص افتراقی خوبی بیان کند. ولی کار بی‌نظیر او در این است که اظهار داشت کسی که به بیماری آبله مبتلا شود یک ایمنی دائمی در برابر این بیماری خواهد داشت. بیان این مطلب نشان می‌دهد که رازی اولین کسی است که نظریه روشنیاز ایمنی اکتسابی را بیان داشته است. در قرن پانزدهم میلادی نیز بوعلی‌سینا اشاره زیبایی به نظریه ایمنی اکتسابی دارد که 500 سال بعد توسط دانشمند ایتالیایی فرکاستورو شرح داده شده است. شیخ الرئیس بوعلی‌سینا، فیلسوف، طبیب، ادیب و یکی از بزرگترین دانشمندان جهان اسلام و ایران و یکی از برجسته‌ترین متفکران گیتی در تمام دوران زندگی بشری است و نام او همواره بر چهره تاریخ جهان می‌درخشد. این دانشمند برجسته ایرانی یکی از علل زکام و نزله را بوئیدن داروهای گرمی بخش مانند زعفران، مشک و پیاز می‌داند. که باز نوعی آلرژی به گیاهان است.

سید اسماعیل جرجانی مؤلف کتاب ذخیره خوارزمشاهی بنیانگذار طب فارسی است. طب اسلامی پس از درگذشت ابن‌سینا بیشتر جنبه علمی به خود گرفت و کانون‌های پزشکی در ایران، اندلس، مصر و مراکش بارور شد. در مکتب پزشکی ایرانی سید اسماعیل جرجانی ستاره درخشانی است که با نگاشتن کتاب ارزنده ذخیره خوارزمشاهی فارسی‌نویسی در طب را حتی قبل از ابوعلی سینا نیز وجود داشت بارور و شکوفا نمود جرجانی بوی مشک را یکی از سببهای بروز زکام می‌داند. عطر و رنگ برخی از طعام‌ و آشامیدنی‌ها را سبب بروز سرفه‌های خشک و تنگ نفس ذکر می‌کند.( آلرژی غذایی و دارویی)

یکی دیگر از بزرگترین پزشکان ایرانی همپایه سید اسماعیل‌جرجانی، بهاء الدوله رازی می‌باشد. کتاب پزشکی معروف او خلاصه‌التجارب است که در سال 907 هجری قمری تالیف نموده است. (نسخه خطی به شماره 1800 کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران) گفتار بهاءالدوله در مورد ازدیاد حساسیت‌ها، صریح روشن و متکی به مشاهدات دقیق است. او پرهیز از عطرها، عرق‌ها، ترشی‌ها و مواد تحریک‌کننده را برای رفع زکام و تنگ نفس مفید می‌داند.

از دیگر موارد تحقیقات دانشمندان ایرانی در زمینه ایمنی‌شناسی می‌توان به موارد زیر اشاره نمود.

به دانش بود مرد را ایمنـــــــی                   ببندد ز بد دست اهریمنی  (فردوسی)

در ایران قدیم نیش عقرب کژدم را با روغن آن درمان می‌کردند چنانچه منوچهری می‌گوید:

راحت کژدم زده، کشته کژدم بود                  می زده را هم به می چاره و درمان بود.

در ایران قدیم استفاده از شبه واکسن‌ها رواج داشته است چنانکه مهرداد ششم (63 قبل از میلاد) پادشاه ایرانی هر روز مقداری ارسنیک را مصرف می‌نمود تا در مقابل این سم مقاوم شود و دیگران نتوانند او را مسموم کنند. وی را باید از پیشگامان دانش ایمنی شناسی دانست.

اکنون با در نظر گرفتن اختصار به معرفی چهره‌های معروف ایمونولوژی از قدیم تا عصر حاضر می‌پردازیم.

1- ادوارد جنر که بیشتر او را پدر ایمنی‌شناسی و پیشگیری می‌نامند ـ (1832-1749)

2-لوئی پاستور (95-1822) پدر ایمونولوژی ـ دانشمند فرانسوی، یکی از پیشگامان جهان در علم طب است که کشفیات او در میکرب‌شناسی بی‌نظیر است. این دانشمند بی‌نظیر موفق به کشف واکسن سیاه زخم و هاری گردید که یکی از صدها کار علمی لوئی پاستور می‌باشد. نام نیک او در سراسر جهان در مراکز علمی به نام انستیتو پاستور پایدار و ابدی است. روانش شاد باد.

3- رابرت کخ(1910-1843): میکروب‌شناس آلمانی برنده جایزه نوبل 1905 می‌باشد. پدیده کخ از افتخارات علمی او است و چرخه زندگی میکرب سیاه زخم و وبا را مشخص نمود.

4- الی مچنیکف (1916-1845): در اوکراین متولد شد. روی پدیده بیگانه‌خواری یا فاگوسیتوز کار کرد، به دلایل سیاسی روسیه را به قصد پاریس ترک نمود و تحقیقات خود را در زمینه ایمنی سلولی در انستیتو پاستور پاریس نزد پاستور ادامه داد و در سال 1908 به اخذ جایزه نوبل موفق گردید.

5-پل ارلیش (1915-1854) در آلمان متولد شد. طریقه استاندارد نمودن زهر دیفتری و پادزهر دیفتری از کارهای ارزشمند او می باشد نظریه زنجیره جانبی او در ایمونولوژی مشهور است. در ایمنی‌شناسی سرطان‌ها کار کرده است و شروع شیمی درمانی در این بیماران از ابتکارات این دانشمند است. در سال 1908 باتفاق مچنیکف جایزه نوبل پزشکی را دریافت نموده است.

6- سوانته آرینوس (1927-1859): اصطلاح ایمونوشیمی از ابتکارات اوست. به سبب ارائه نظریه کمپلکس آنتي‌ژن و آنتی‌بادی که قابل برگشت است در سال 1903 جایزه نوبل در شیمی را بخود اختصاص داده است.

7- جولیوس بورد(1961-1870) : پزشک بلژیکی در انستیتو فرانسه ثبوت مکمل را ابداع نمود و بخاطر این کار ارزشمند برنده جایزه نوبل در پزشکی گردید.مکمل در آن زمان در تشخیص بیماریهای عفونی بخصوص سیفلیس اهمیت زیادی داشت.

8-امیل بهرينگ (1917-1854): میکرب شناسی آلمانی در برلین بود. بنیانگذار کارخانجات عظیم داروسازی بهرینگ در آلمان می‌باشد. آنتی‌توکسین ضد دیفتری و کزاز از کشفیات اوست. تجویز آنتی‌توکسین سرم باعث نجات جان افراد زیادی از بیماری دیفتری می‌شد. تحقیقات او شروع سرم درمانی در بیماریهاست.

9-کارل لاندشتاینر(1943-1868): دانشمند آلمانی که بناچار به آمریکا سفر کرد و در مرکز تحقیقات راکفلر نیویورک به کشف گروههای خونی موفق شد و در سال 1930 موفق به دریافت جایزه نوبل گردید. تحقیقات ایمونوشیمی او مخصوصاً در زمینه هاپتن شهرت جهانی دارد.

10- چارلز روبرت ریکت(1935-1850) : پزشک فرانسوی و محقق فیزیولوژی توکسین است. در سال 1913 باتفاق پورته بخاطر کشف پدیده آنا فیلاکسی موفق به اخذ جایزه نوبل گردید. او ثابت نمود که برخی از پدیده‌های ایمونولوژی به جای اینکه خاصیت محافظتی داشته باشد گاهی بصورت ازدیاد حساسیت در می‌آید و پدیده آنافیلاکسی در حیوانات و در انسان یک ازدیاد حساسیت است که گاهی به شوک شدید منجر شده و ممکن است خطرناک باشد.

11- فون پریکه (1929-1874): پزشک اتریشی که ترم آلرژی از ابتکارات اوست. تست پوستی برای تشخیص بیماری سل از ابداعات اوست. پریکه مکانیسم بیماری سرم را بیان نمود.

12- ادوارد رایت (1947-1861): آسیب شناسی و ایمونولوژیست انگلیسی، در زمینه سلولی مخصوصاً ایمنی در بیماریهای عفونی صاحب‌نظر بود. در تأسیس انجمن ایمونولوژیست‌های امریکا نقش مهمی داشت و در درمان مجروحان جنگی نوآوری‌هایی ارائه نمود.

13- نیکلاس آرتوس (1945-1862): پزشک فرانسوی، که در مورد زهر و فیزیولوژی آن کارهای ارزنده‌ای انجام داد. آنافیلاکسی موضعی در واکنش موضعی آرتوس از ابتکارات این دانشمند است. او ثابت کرد که نكروز موضعی نتیجه برخورد واکنش آنتی‌ژن و آنتی‌بادی است.

14- آلبرت کالمت (1933-1863): پزشک فرانسوی که معاون علمی انستیتوی پاریس بود. او سل و آنافیلاکسی را بطور علمی از هم جدا ساخت. از کارهای مهم علمی او ساخت واکسن BCG می‌باشد.

15-آرنه تسیلیوس (1971-1902): شیمی‌دان سوئدی است در سال 1960 در شیمی برنده جایزه نوبل گردید. در سال 1948 به ابداع روش الکتروفورز موفق گردید و آنتی‌بادی‌ها را به نام گاماگلوبولین نام‌گذاری کرد. وی هم‌چنین مخترع پلاسمای مصنوعی می‌باشد. روانش شاد باد.

16- الوین آبرهام کبت 1914: ایمونشیمیست آمریکائی و همکارتسیلیوس: نشان داد که ایمونوگلوبولین‌ها ممکن است S19باشند، محل اتصال آنتی‌بادی‌ها به آنتی‌ژن را تشخیص داد و هم‌چنین کربوهیدرات‌های آنتی‌بادی را شناخت و زنجیره ایمونوگلوبولین‌ها را به تصویر کشید.

17- هنری دیل (1968-1875): ایمونولوژیست انگلیسی که واسطه‌های شیمیایی اعصاب از یافته‌های این دانشمند است و مهمترین کشفیات او هیستامین می‌باشد. تحقیق ارزشمند او در زمینه آنافیلاکسی است. برنده جایزه نوبل سال 1935 می‌باشد.

18- هنس زین سر (1940- 1878): از ایمونولوژیست‌های مشهور دانشگاه هاروارد آمریکاست. او فرق پدیده توبرکولین و ازدیاد حساسیت را بیان نمود.

19- ماکس تیلر (1972-1899): ویروس‌شناس آفریقایی، کار ارزنده او کشف واکسن تب زرد است که باعث شد جایزه نوبل 1851 باو تعلق گیرد.

20-گرگوری شوارتزمن (1965-1896): میکروب شناس روسی که به امریکا مهاجرت کرد. برای اولین بار نشان داد تزریق آندوتوکسین میکربی به یک واکنش موضعی و سیستمیک منجر می‌شود و به نام واکنش شوارتزمن نامگذاری شد. این واکنش پدیده‌اي غیر ایمونولوژیک بوده و بعلت انعقاد منتشر داخل عروقی است، ولی پدیده موضعی آن ایمونولوژیک بوده و شبیه واکنش آرتوس می‌باشد.

21-رابین کومبس متولد 1921: آسیب‌شناس و ایمونولوژیست انگلیسی که تست مشهور او به نام تست کومبس معروف است.  این تست که در سال 1940 ابداع شد برای تشخیص کم‌خونی‌های همولیتیک به کار می‌رود. کارهای ارزشمند او در زمینه ایمنی خون و بیماریهای خود ایمنی شهرت فراوانی دارد.

22-آلبرت کونز(1978-1912): ایمونولوژیست آمریکائی، از کارهای ارزشمند او ابداع آنتی‌بادی فلورسنت است. برنده جایزه ارلیش در سال 1966 و همچنین برنده جایزه بهرینگ می‌باشد.

23- ارنست و بسکی (1969-1901): دانشمند آلمانی که به آمریکا مهاجرت کرد یکی از صاحب‌نظران مهم در پدیده انتقال خون می‌باشد. کارهای ارزشمند این دانشمند در زمینه بیماریهای خود ایمنی و بخصوص خود ایمنی تیروئید می‌باشد.

24-پیتر آلفرد گورر (61-1907):  ایمونولوژیست انگلیسی، مهمترین کشف او در ایمنی‌شناسی شناخت ژنتیک پیوند است. او باتفاق سنل موفق به کشف ژن‌های سازگاری بافتی H2  در موش شد. هم‌چنین به کشف آنتی‌ژن کلاس II  و نقش آن در پس‌زدگی تومور نائل گردید.

ایمونولوژی یا ایمنی‌شناسی گویای مصونیت در برابر کلیه عوامل خارجی بدن می‌باشد. به عبارت دیگر سیستم دفاعی بدن را در مقابل عوامل خارجی توجیه می‌کند. علمی است با دامنه بسیار وسیع و هر چه علم پزشکی شکافته‌تر شده است، ارتباط این رشته با سایر رشته‌های پزشکی محسوس‌تر گردیده است. بطوریکه امروزه به راحتی می‌توان اذعان نمود که هیچ رشته‌ای در پزشکی بدون ارتباط با رشته ایمونولوژی نمی‌باشد.

نیاز به دانستن مکانیسم‌های دفاعی بدن در کلیه اعضا و بافت‌ها و حتی سلولهای بدن امروزه کاملاً روشن شده است. هر چه شناخت علوم پایه پزشکی مولکولی‌تر شده است، مجهولات و ابهامات مکانیسم‌های بیولوژی و پاتولوژیک بدن نیز روشن‌تر و واضح‌تر گردیده است و با پیشرفت علم بیوتکنولوژی در علوم پایه پزشکی رشته ایمونولوژی نیز جایگاه نوین و خاصی را در رشته پزشکی بخود اختصاص داده است. آشنایی با رشته ایمونولوژی و پی بردن به یک یک مکانیسم‌های دفاعی بدن یعنی آشنایی به عظمت خلقت خداوند.

چگونه سیستم دفاعی بدن جسم بیگانه را از خودی تشخیص می‌دهد و از بین می‌برد؟ و اگر این قدرت تشخیص و افتراق خودی از بیگانه را از دست بدهد مواجه با دنیایی از بیماریهای خود ایمنی خواهد شد. تا بامروز برای درمان صددرصد این بیماران نتایج ایده‌آل بدست نیامده است. طبق نظم خاصی سلولهای دفاعی بدن برای از بین بردن جسم بیگانه بموقع تکثیر پیدا می‌کنند و عوامل متعددی در بدن همکاری می‌کنند که از تکثیر بیش از حد سلولهای دفاعی بدن جلوگیری شود و یا تکثیر آنها متوقف شود. از طرف دیگر عدم تکثیر سلولهای ایمنی باعث نقص ایمنی در بدن می‌گردد که یکی از بیماریهای آشنا در این زمینه بیماری ایدز می‌باشد و الی غیر النهایت.

بیماری نقص ایمنی بصورت ارثی و اکتسابی وجود دارد. همچنین تکثیر بیش از حد یا پرولیفراسیون سلولها مساوي است با بیماریهای بدخیم در نقاط مختلف بدن، که درمان کامل این بیماریها نیز هنوز در دست مطالعه و تحقیق می‌باشد.

حساسیت، آسم و آلرژی نیز یکی از بخش‌های بسیار مهم و وسیع رشته ایمونولوژی می‌باشد که عوامل متعدد محیطی، روانی و عصبی، تغذیه و بالاخره بهتر است بگوئیم عوامل ارثی و اکتسابی متعددی در ایجاد بیماریهای آسم و آلرژی دخالت دارند که تشخیص و درمان این دسته از بیماریهای ایمنی نیز رو به تکامل می‌باشد ولی هنوز به ‌مرحله ایده‌آل نرسیده است.

با پیشرفت علم ایمونولوژی کمک بسیار موثری در تشخیص و درمان علل ناباروری به عمل آمده است. اثر سیتوکین‌ها در تنظیم و سنتز هورمونهای مختلف با ثبات رسیده است. ارتباط سیستم ایمنی با دستگاه های مغز و اعصاب، باب جدیدی از تشخیص و درمان را در این زمینه فراهم نموده است و بالاخره در ارتباط با التهاب و عفونتها که در مواردی عوامل متوقف‌کننده فعالیت‌های سیستم ایمنی از عهده پاسخگویی برنیامده است و فعالیت بیش از حد سیستم ایمنی منجمله سیستم کمپلمان باعث فعال شدن سیستم انعقادی و ایجاد انعقاد داخل عروقی منتشره (D.I.C.) که یکی از علل مرگ بیماران در سپتی‌سمی‌ها می‌باشد، می‌گردد. مطالب فوق اشاره‌ای بود به فعالیت‌های سیستم ایمنی که بطور خلاصه در تمام بافتهای بدن این فعالیتها در حالت سلامت و یا بیماری انجام می‌پذیرد.

Annol of Immunology

از اهمیت علمی رشته ایمونولوژی همین بس که در صحنه رقابت‌های علمی، آموزشی و تحقیقاتی، مجله‌های علمی ایمنی‌شناسی کوی رقابت را ربوده و حرف اول را در بین مجلات پژوهشی و آموزشی می‌زند.

همچنین در بین دانشمندان و محققانی که تاکنون موفق به دریافت جایزه نوبل گردیده‌اند بیشترین سهم به این رشته اختصاص داده شده است. از سال 1901 که بهرینگ اولین جایزه نوبل را در ارتباط با کشف آنتی‌توکسین بخود اختصاص داد و بعد از آن لوئی پاستور پدر ایمونولوژی موفق به دریافت جایزه نوبل گردید، تاکنون بیست دانشمند ایمونولوژیست دیگر موفق به دریافت جایزه نوبل در ارتباط با تحقیقات علمی ایمونولوژی خود گردیدند.

شروع فعالیت رشته ایمونولوژی در ایران توسط مرحوم استاد دکتر حسن میردامادی، بنیانگذار این رشته تحت عنوان بخش سرم شناسی، در مهر ماه سال 1319 در دانشکده پزشکی آغاز گردید. از سال 1333 یعنی حدود 55 سال قبل دوره های تخصصی سرم‌شناسی در دانشکده پزشکی فعال گردید و همکاران ایمونولوژیست دکتر میردامادی، مرحوم دکتر نظری و مرحوم دکتر سعادت زاده و استاد دکتر رهبر (کاشف هموگلوبینوپاتی‌های اختصاصی در ایران که به نام نامبرده ثبت گردیده است) و اینجانب افتخار شاگردی همه آنها را با گذراندن پایان‌نامه دکترا در بخش سرم‌شناسی دانشکده پزشکی در سال 46-1345 داشتم و به یاری خداوند شروع فعالیت تحقیقاتی و آموزشی را در حضور آن اساتید عزیز و گرانقدر از همان زمان شروع نمودم و حمد و سپاس، خداوند منان که تا به امروز فعالیت‌های آموزشی و پژوهشی را در همین زمینه ادامه داده‌ام.

انجمن ایمونولوژی ایران در سال 1370 تاسیس گردید و در ده سال اخیر فعالیت‌های چشمگیری داشته است که یکی از مهمترین آنها انتشار مجله  Iranian Journal of Immunology )JI)  از سال 1380 می‌باشد و سال بعد از انتشار، مجله مورد قبول مجامع بین المللی قرار گرفت. از سال تحصیلی 74-1373 که دوره کارشناسی ارشد ایمونولوژی با پذیرش 11 نفر دانشجو فعالیت خود را آغاز نمود تا سال تحصیلی 88-87 با پذیرش 33 نفر دانشجوی کارشناسی ارشد جمعاً تاکنون 358 فارغ‌التحصیل در این زمینه داشته است و در دوره دکترای ایمونولوژی (PhD) از سال تحصیلی  74-73 با 6 نفر دانشجو فعالیت خود را شروع نموده است و در سال تحصیلی 88-87 با پذیرفتن تعداد 14 نفر دانشجو، جمعاً 103 نفر در مقطع دکترای تخصصی ایمونولوژی تاکنون در این رشته تحصیل نموده‌اند. لازم به ذکر است دوره‌های فوق‌تخصص ایمونولوژی بالینی نیز در دانشگاه تهران و مشهد نیز بطور متناوب ارائه می‌گردد.

در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان و دانشکده پزشکی بخش سرم‌شناسی با گشایش گروه پاتوبیولوژی با همت استاد گرانقدر آقای دکتر مرتضی سیادت و همکاری جناب آقای دکتر حاذقی در سال 1345 فعالیت خود را زیر نظر مرحوم استاد دکتر اسدا… حری آغاز نمود. پس از جدا شدن گروه انگل‌شناسی و قارچ‌شناسی از گروه پاتوبیولوژی، بخش سرم‌شناسی زیر نظر گروه میکروبیولوژی اداره می‌گردید تا سال 1373 که گروه ایمنی‌شناسی فعالیت‌های علمی و پژوهشی خود را بطور مستقل آغاز نمود و به یاری خداوند از سال 1377 تاکنون سالانه، 4 دانشجوی فوق‌لیسانس و از سال 1383 یک سال در میان 3 دانشجوی دوره دکترا پذیرفته است و شایان ذکر است اکثر فارغ‌التحصیلان کارشناسی ارشد ایمونولوژی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در گروههای ایمونولوژی دانشگاه‌های علوم پزشکی سراسر ایران جهت دوره دکترا پذیرفته شده‌اند و یا در مراکز تحقیقاتی مختلف سراسر کشور مشغول تحقیق و تدریس می‌باشند و بالاخره یکی دیگر از موفقیت‌های چشمگیر همکاران ایمونولوژیست ایرانی ارائه 165 مقاله علمی ـ تحقیقی در اندکس اسکوپوس در سال 2007 می‌باشد.

ضمن آرزوی توفیقات روزافزون برای کلیه همکاران ایمونولوژیست سراسر کشور و سراسر جهان، به یاری خداوند حکیم و منان کلیه این موفقیت‌ها شروع راه خدمت به جامعه بشریت و بیماران در ارتقاء سلامت و بهداشت بوده و اميد است در آینده نزدیک شاهد موفقیت‌های چشمگیر بیشمار دیگری باشیم.